۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

آيا بالاترين مدل کوچکي از "ايران آزاد" است؟


در بالاترین ، وقتي نظرات دوستان؛ چه لينکهاي ارسالي، چه کامنتها، و چه دلايل منفي‌ها را مي‌خوانم گهگاهي با خودم احساس مي‌کنم اگر ايران آزاد بود و اگر به ما اجازه مي‌دادند آنگونه که خود دوست داريم سخن بگوييم و رفتار کنيم احتمالا شبيه همين حرفها را مي‌زديم و شبيه همين کارها را مي‌کرديم. رفتارهاي مختلف در اينجا را (خوب و بد ، زشت و زیبا) مي‌توان - با اغماض - رفتار احتمالي ايراني دانست که در آن مردم آزادند بدون سانسور سخن بگويند. از خود مي‌پرسم آيا در جامعه آزاد بايد با آزادي کامل سخن گفت يا بايد به تاثير سخن هم فکر کرد؟ آيا در جامعه آزاد بايد به مخالفان و به اقليت‌ها احترام گذاشت و در عين احترام عقايدشان را به نقد کشيد يا بايد مخالفان را به هر طريق ممکن از ميدان خارج کرد و ميدان سخن گفتن را ميدان مبارزه بوکس تلقي کرد؟ آيا مثلا به طرفداران فدراليسم بايد انگ جدايي طلب زد و بعد هم بايد آنها را له کرد؟! آيا به مخالفان دينداري بايد چوبه‌ي دار نشان داد و به طرفداران دين بايد توهين کرد؟ آیا چپ و مجاهد و اصلاح‌طلب و روشنفکر دینی و محافظه‌کار را باید نواخت؟ پس چه کسی باید کشور ایران را اداره کند؟! "من؟"
از خودم مي‌پرسم اگر روزي ايران آزاد شود ما چگونه از آزادي استفاده خواهيم کرد. 
انگار اينجا را ايجاد کرده‌اند که خود را براي آينده ايران آماده کنيم. سعي خواهم کرد آزادي را تمرين کنم تا مبادا در آن روزهاي آزاد (که برايمان شده است آرزويي دست نيافتني) آزادي معناي زيبايش را از دست بدهد.

درباره خودم:
سالهاست که وبلاگ‌نويسم. مدتي است که عضو بالاترين شده‌ام. در بالاترين کاربر خيلي فعالي نيستم (چون فیلترشکنها اجازه نمی‌دهند و برای نظر دادن و ارسال لینک وقت زیادی گرفته می‌شود، مثلا برای ارسال این مطلب نزدیک دو ساعت وقت گذاشتم!). قبل از عضو شدن، از بالاترين به عنوان جايي براي دريافت اخبار روز استفاده مي‌کردم. بعد از عضويت علاوه بر اين ، اينجا را جايي براي ارايه نوشته‌هاي خودم و يافتن تعدادي مخاطب براي نظراتم و برداشتن قدمي براي دموکراسي و اداي دين نسبت به فعالان جنبش سبز تلقي مي‌کنم؛ فعالاني که زندگيشان و امروز و فردايشان را فداکارانه درکف گرفتند و به خيابان رفتند . من خود خوشبختانه گرفتار نشده‌ام و هزينه چنداني نداده‌ام.